ارتباط بین مدیریت سود و عدم تقارن اطلاعاتی در طی مراحل چرخه عمر شرکت
قسمتی از متن پایان نامه :
سایر محرکها
انگیزه هایی که برای مدیریت سود میتواند وجود داشته باشد عبارتند از کوشش برای به حداکثر رساندن قیمت سهام برای سهامداران موجود نسبت به سهامداران بالقوه، در جائیکه سود گزارش شده عامل مهم تعیین کننده قیمت سهام در نظر گرفته می گردد. کمتر از واقع نشان دادن سود توسط مدیریت در جایی که انتظار میرود خرید سهام شرکت توسط مدیریت اتفاق بیفتد و به حداقل رساندن سود به وسیله افزایش اقلام تعهدی هزینه تا اینکه طرفداری درست را پیش روی رقابت خارجی جلب نماید. محققین عقیده دارند کشف اینکه آیا سود برنامه ریزی شده می باشد یا خیر؟ مشکل می باشد (آقایی و کوچکی، 1375، 33).
کلاگ و کلاگ[1]، انگیزه اصلی مدیریت را از دستکاری سود، تشویق سرمایه گذاران برای خرید سهام شرکت و به تبع آن افزایش ارزش بازار آن اظهار کرده اند (مرادی، 1386، 102).
2-1-9) دیدگاههای موافقان و مخالفان مدیریت سود
بعضی از محققان محدوده هایی از مدیریت سود را موجه تشخیص داده و آن را برای سرمایه گذاران و سایر افراد ذینفع سودمند دانستهاند. با بهره گیری از تئوری CAPM هنگامی که سودهای گزارش شده هموار شوند، محاسبهی ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی و همچنین تعیین ارزش متعارف دارائیها راحتتر خواهد بود. پژوهش انجام شده توسط میچلسون و دیگران(1995) نشان میدهد شرکت هایی سود هموارتری دارند بطور قابل توجهی، متوسط بازده سالیانه بالاتری نسبت به شرکت هایی که هموارسازی سود را انجام نداده اند، دارند. هپ ورث2(1953) معتقد می باشد آرایش سود یک اقدام عقلایی و منطقی می باشد که از طریق آن مدیران کوشش میکنند با بکارگیری ابزارهای خاص در حسابداری، سودشان را هموار سازند. ترومن و دیگران[2] (1988) در تشریح فواید هموارسازی سود برای شرکتها میگویند. (فضل جو، 1387، 29) :
“هموارسازی سود واریانس سودهای نظاره شده را میکاهد و بدین ترتیب هزینهی استقراض را کاسته و برروابط میان شرکت، مشتریان، فروشندگان و کارکنان اثر مساعده دارد.”
2-1-9-2) دیدگاه مخالفان
از سوی دیگر مخالفان پدیده هموارسازی و مدیریت سود، هموارسازی را نوعی تحریف در اهداف گزارشگری میدانند.
ایم هاف[3] (1981) معتقد می باشد، وقتی متغیرها برای کسب سودهای هموار دستکاری می شوند، به نظر میرسد که افشا به اندازههای کافی صورت نمیپذیرد. بیدل من[4] (1977) اعتقاد دارد که هموارسازی سود، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را با مشکل مواجه میسازد. مک هوگ[5] آرایش سود را نوعی دستکاری در اطلاعات صورتهای مالی میداند. برن استین[6] عنوان می کند که اصولاً آرایش سود یک اقدام سفسطه آمیز بوده که در محدوده GAAP شکل میگیرد (فضل جو، 1387، 29).
[1]. Kellog,I. and L.B. Kellog (1991).
[2]. Traeman, et al. (1988).
[3]. Im hoff
[4]. Beidl man
[5]. Mch Hug
[6]. Bernestain
سوالات یا اهداف پایان نامه :
اهداف پژوهش
هدف آرمانی این پژوهش توسعه ادبیات مدیریت سود وعدم تقارن اطلاعاتی در طی مراحل چرخه عمر شرکت از طریق اظهار ارتباط مدیریت سود وعدم تقارن اطلاعاتی می باشد.
هدف اصلی این پژوهش مطالعه ارتباط بین مدیریت سود و عدم تقارن اطلاعاتی در طی مراحل چرخه عمر شرکت می باشد.
اهداف کاربردی پژوهش
1- مطالعه ارتباط بین مدیریت سود وعدم تقارن اطلاعاتی
2- مطالعه ارتباط بین مدیریت سود وعدم تقارن اطلاعاتی در مرحله رشد
3- مطالعه ارتباط بین مدیریت سود وعدم تقارن اطلاعاتی در مرحله بلوغ
4- مطالعه ارتباط بین مدیریت سود وعدم تقارن اطلاعاتی در مرحله افول